خانه پدری ام را دوست دارم:)
آرام هستم این روزهایم را دوست دارم
هر از گاهی استرس و غم روز رفتن وجودم را پر میکند که سعی میکنم بهش فکر نکنم، سعی میکنم فکر نکنم که دوباره بر میگردم به اون زندگی که همه چیز رو هواست و بلا تکلیفی
سعی میکنم به این فک نکنم که دوباره بر میگردم به دوران بی استقلالی
سعی میکنم فکر نکنم به روزهای دور بودن از عزیزان و آنی کوچولو
باید در لحظه زندگی کنم و لذت ببرم
به یاد چهارشنبه سوری های پر هیاهوی سالهای گذشته در خانه پدرم،من تنهای تنها در این شهر از روی آتش تنهایی ام میپرم و سرخی اش را میگیرم...
امسالم گذشت، یک سال خیلی خیلی سخت..
با انرژی و امید فراوان به سوی سال جدید میرم، و با امید به اینکه همه چی زودتر تموم میشه و من زندگی دوست داشتنی مو دوباره شروع میکنم.
به امید اینکه که همه چی همونطور که میخوام زود اتفاق بیفته...
برای همه دوستان عزیزم سال خوبی رو آرزو میکنم، سالی پر از خبرای خوب و سلامتی و جیب هایی پر از پول:)))))))))
شاد باشید و سلامت.
سال نو مبارک باشه البته پیشاپیش
این روزها همه چی سرجای خودش است، زندگی روال عادی خودش را طی میکند، هم چی همانطور است که باید باشد ولی یک چیزی سرجای خودش نیست...
زندگی منو همسرم سر جای خودش نیست..
دلم میخواهد فقط خودم باشم و همسرم، دلم زندگی دو نفره خودمون و میخواد.
اینکه بقیه خوبند یا بد بر میگرده به خودت، تویی که با رفتار و برداشتت تعیین میکنی که فلانی خوبه یا نه!!!!!
من اگه حرفا و رفتارهاشو به منظور بگیرم مطمئنا اون خیلی هم آدم خوبی نیست، خسته م از دستش خسته، کاش زودتر راحت شیم...
اتفاق اونقدرا هم خوب نیست و خیلی خیلی خوب بلده با پنبه سر ببره
***امروز پنجمین سالگرد ازدواج مون بود عزیزم خوشحالم که با همیم***