231

خدایا تا کی قراره زندگیا انقدر سرد و یخ زده باشه؟

تا کی میخوای همون جوری بیکار بشینی و نسبت به این همه ظلم و بد بختی بی تفاوت باشی؟

اگه قرار بود که ول مون کنی...

گویا هر چی ساکت تر و شاکرتر باشیم بدتر میشه!

به چی میشه دل و و خوش کرد؟

به این اوضاع ناز زندگی؟

به این استرسی که همیشه هست؟

شب با استرس خوابیدن

صب با استرس بیدار شدن

همیشه دلهره

همیشه اظطراب

همیشه نگرانی

همیشه بوی گند زندگی!

همیشه زندگی سرد و یخ زده!

پ.ن:ترو خدا نیاین بنویسید که چی شده و چه خبره؟؟؟

اتفاق خاصی نیفتاده من خوبم فقط کلی نوشتم!

227

خسته م

افسرده م

پوچم

داغونم

بی هدفم

سردرگمم

کلا mp3بدبختی و بدشانسی ام

دلم شکسته از زندگی خیلی زیاد

دلم واسه در برابر باد و پولکم تنگ شده واسه همین اسم بلاگ واسم نویسنده بر میگرده به اسم بلاگ قبلیم:)

226

خسته م

افسرده م

پوچم

داغونم

بی هدفم

سردرگمم

کلا mp3بدبختی و بدشانسی ام

دلم شکسته از زندگی خیلی زیاد

دلم واسه در برابر باد و پولکم تنگ شده واسه همین اسم بلاگ واسم نویسنده بر میگرده به اسم بلاگ قبلیم:)

224

غرنامه:

خسته شدم از این برنامه تکراری، هر روز صب پا شو برو عصر برگرد و ناهار بخور و یه نیمچه استراحت و بعدش با پوچی و خستگی برو سراغ کتابات...

خط به خط و می خونم و خط می کشم ولی دریغ از ذره ایی توجه و دقت، فکرم هزار جا هست به غیر از کاری که دارم انجام میدم!

خسته شدم دلم یه تفریح درست و حسابی می خواد هوای تازه میخواد:(

درسته هر روز بیرونم ولی خب ترمینال و محل کار و دوباره ترمینال و دو ساعت راه که دردی و دوا نمیکنه اینکه بیرون نیست!

بیشتر خسته م میکنه:(

روحم خسته ست خیلی خیلی....

چرا هیچکسی و ندارم که بخوام باهاش برم بیرون دو دقیقه قدم بزنم؟؟؟؟؟