خدایا تا کی قراره زندگیا انقدر سرد و یخ زده باشه؟
تا کی میخوای همون جوری بیکار بشینی و نسبت به این همه ظلم و بد بختی بی تفاوت باشی؟
اگه قرار بود که ول مون کنی...
گویا هر چی ساکت تر و شاکرتر باشیم بدتر میشه!
به چی میشه دل و و خوش کرد؟
به این اوضاع ناز زندگی؟
به این استرسی که همیشه هست؟
شب با استرس خوابیدن
صب با استرس بیدار شدن
همیشه دلهره
همیشه اظطراب
همیشه نگرانی
همیشه بوی گند زندگی!
همیشه زندگی سرد و یخ زده!
پ.ن:ترو خدا نیاین بنویسید که چی شده و چه خبره؟؟؟
اتفاق خاصی نیفتاده من خوبم فقط کلی نوشتم!