بوسه ای برای من

بوسه ای برای من

تلاش برای یک زندگی گرم؟؟!!!
بوسه ای برای من

بوسه ای برای من

تلاش برای یک زندگی گرم؟؟!!!

150


اینکه هوا ابری باشه و بارون بباره
اینکه یه روز خوب و شروع کرده باشی که با صدای بارون از خواب بیدار شده باشی
اینکه تعطیلات تابستونیت شروع شده باشه
خیلی لذت بخشه
لذت بخش تر میشه وقتی selection قدیمی نامجوتو پیدا کنی و گوش بدی
نتیجه ش میشه یه عالمه فکر و تصمیم که یهویی هجوم میاره به ذهنت، واسه سه ماهی که بیکاری
لیست کارایی که دوست داری انجام بدی پشت سر هم ردیف میشن
لیست کتابایی که دوست داشتی بخونی
کلاسایی که تصمیم داری بری
و دستی  که دوست داری دوباره قوی شه و فک کنم روزی یه ساعت طراحی کافی باشه:)
رو دیوار اتاق خوابمون جای یه تابلوی افقی با ترکیب رنگی آبی و طلایی و مشکی خیلی خالیه
رو دیوار راهرومون هم همینطور دوست دارم زود شروع کنم
میز گرد گوشه هال یه سری چیزای ریزه میزه کم داره و خیلی چیزای دیگه که جاشون خالیه تو خونمون و دوست دارم همه این کارارو بکنم
کتابایی که هم که تصمیم دارم بخونمشون دارن نگام میکنن...
فکرکنم از امروز بتونم شروع کنم

149

درسته که زبان مادری مهمه

درسته که باید پای بند به فرهنگ و زبان خودت باشی

درسته که باید ریشه و اصل خودتو حفظ کنی

ولی

ولی

مادر و پدرایی که فارس نیستید و به زبانی غیر از این زبان صحبت می کنید، سر تعصبات بیجا، خودخواهی و یا تنبلی فرزندانتون رو از زبون رسمی کشور محزوم نکیند

نتیجه ش میشه دخترای 17-18 ساله ایی که نمی تونن فارسی صحبت کنن و 80 درصد جمله ایی که میگن کر*دیه

نمی دونم به نظرم بعد از پدر و مادر ها، مسئولین و معلمای مدرسه شون هم مقصرن که تو مدرسه و سر کلاس هم با زبون مادری شون حرف زدن و سعی نکردن که با زبون رسمی کشور درس بدن.

این بچه ها اگه دانشگاه یه شهر دیگه قبول شن چی میشه؟

پ.ن: حالا جنبه مثبت قضیه: به لطف شاگردام که فارسی حرف نمیزنن دارم کر*دی یاد میگیرم:)

145

این روزا سرم خیلی شلوغه

مخصوصا این هفته اولین هفته کارم بود و من هنوز نتونسته بودم با کار خونه و کار بیرون کنار بیام و برنامه ریزی منظمی داشته باشم

دوری راه و رفت و آمد خسته م میکنه ولی شیرینه و من دوستش دارم

از شنبه تا سه شنبه عصر خونه نیستم

محل کارم یکی از شهرهای اطرافه و من به خاطر سختی رفت و آمد ترجیح میدم شبا بمونم و برنگردم خونمون

واسه همین یه هفته ایی که نبودم بیام بهتون سر بزنم واقعا نت نداشتم دوستان عزیزممم

فردا صبح زود میرمتا سه شنبه عصر که بر میگردم

دوستای عزیز بلاگفایی ( ستاره، قلاچ، تپو، حنانه، پری، سما، عصرونه و کسایی که اسم شون یادم رفته) هم نمی دونم چرا نمی تونم واستون کامنت بزارم از صبح دیگه کامنت دونی تون واسم باز نمیشه:(

144

برنامه کاریم مشخص شد سه روز در هفته 

از همه چی راضی ام همونطوری شد که خودم می خواستم سه روز پشت سر هم

همکارم خیلی هوامو داشتو مهربون بود

الان من خوبم و راضی ام و این خیلی حس خوبی بهم میده

خداجونم مرسی