بوسه ای برای من

بوسه ای برای من

تلاش برای یک زندگی گرم؟؟!!!
بوسه ای برای من

بوسه ای برای من

تلاش برای یک زندگی گرم؟؟!!!

آشپزخونه:)

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

من

حوصله م سر رفته

هوا همچنان سرده

روزها در انتظار اون خبر خوب و بده می گذرن

تعطیلات من تقریبا شروع شده

من جدیدنا بیشتر به جنبه های خوبه خبره فکر میکنم

من این روزها دلم میخواد زندگی مو بیشتر و بیشتر شبیه زندگی کنم

من دلم میخواد برم بیرون ولی همسرم میگه بارون می باره:(

من دوست ندارم انقدر از خود واقعیم دور بشم

من خیلی چیزا رو دوست ندارم ولی هستن و خیلی چیزا رو دوست دارم ونیستن!!!

من دلم یه مسافرت میخواد

من دلم یه چیز خوب میخواد که خودمم نمیدونم چیه

من خسته م :(

ادامه مطلب ...

توفیق اجباری+خورشیدکم

این پست آواز من و به خودم آورد و یک روز کامل در آشپزخونه حبس شدم و تونستم به سرو سامونی به اوضاع به هم ریخته کابینتا بدمممم تا از کمد آقای گوفی به کابینت مرتب زنبق :) تغییر ماهیت بدن!!!

خداییش کار طاقت فرسا و سختی بود:دی

اون هم برای منه تنبلی که کارهای روزمره و عادی رو هم به زور انجام میدم!!!!!

به هر حال با خوندن پست آواز این توفیق اجباری نصیب من خونه زندگیم شد و یک چیزی به نام وجدان و احساس مسئولیت اون ته ته های وجودم خودنمایی کردن و نزاشتن آروم بشینم و بقیه کتاب رو بخونم!!!

بعد که تموم شد و لذت بردم از تمیزی خونه زندگیم تصمیم گرفتم!!!! به عبارتی تصمی های زیادی گرفتم!!!

برنامه های زیادی ریخته شد

راهکار های زیادی پیدا شد

تا که فاجعه اینقدر عمیق نشه

تا خونه همیشه در حال ترکیدن نباشه

تا کابینتا کمد اقای گوفی رو تداعی نکنن

ولی

ولی

ولی خودم میدونم که هیشکدوم عملی نمیشن و فقط در حد حرفن خخخخخخخخخخخخ

ادامه مطلب ...

حال همه ما خوب است اما تو باور مکن!

این روزا هیچ چیز سر جای خودش نیست

همه چی گم شده

همه چی بهم ریخته ست

برنامه زندگی مون بهم ریخته

آرامش پدر مادرم گم شده

مدت هاست که نگرانی تو دل من و خانواده عزیزم خونه کرده و جمله آخرش چی میشه رو لبامون نشسته


پ.ن:ربطی به زندگی خودم نداره این نگرانی ها

پ.ن2: من و همسرم منتظر یه خبریم یه خبری که هم خوبه و عالیه و برای من یک ذره خیلی کوچک فقط خیلی کوچک ناراحت کننده خواهد بود باشد که نتیجه اش همسرم را خوشحال کند

خانه دوست کجاست؟

دلم دوست میخواد

دوستیکه بتونم باهاش برم بیرون و قدم بزنم و حرف بزنم

از حرفام خسته نشه پاهاش درد نگیره

دوستی که وقتی هوس میکنم مهمون داشته باشم زنگ بزنم بهش و بیاد و باهم چای و کلوچه تازه بخوریم

دوستی که یهو بی برنامه اس ام اس بزنه و ازم بخواد باهاش برم بیرون

دوستی که باهام بیاد شهر کتاب و یک عالمه بین قفسه های کتاب بگردیم و غر غر نکنه به جونم:)

دلم از اون جنس حرفا میخواد که فقط به یه دوست میشه گفت شون

دلم یه دوست میخواد که وقتی بال بال میرنم یکی با من بیاد بریم سینما مشتاق تر از خودم باشه..

دلم یه دوست میخواد...

اره من خیلی وقته دلم یه دوست میخواد ازجنس خودم...

حیف که همه دوستام کیلومتر ها ازم فاصله دارن:(