بوسه ای برای من

بوسه ای برای من

تلاش برای یک زندگی گرم؟؟!!!
بوسه ای برای من

بوسه ای برای من

تلاش برای یک زندگی گرم؟؟!!!

دومین خونه

اولین پست از دومین خونه ما، خونه ای که کلی منتظرش بودیم :)

18 اردیبهشت 93 اولین روزی بود که اومدیم تو این خونه، دوستش دارم.

این روزها دارم با تصمیمات جدی دست و پنجه نرم میکنم...

اردیبهشت واسه مون پر از بدو بدو و کار و تلاش بود، همین الان تازه از سفر برگشتم.

دوباره بر میگردم

شد که زندگیم دوباره مثل قبل شه :)

برگشتم با خبرای خوب:)

با انرژی و با حس های خوب.

بعد از 8 ماه انتظار بالاخره بهش رسیدیم.

خدایا شکرت

خدای بازم هوامون رو داشته باشه.

همه چی میگذره

فقط منم که کم تحمل و کم طاقتم

فقط من بودم این مدت که غر غر کردم

الان پشیمون نیستم چون حسم بود و واقعا کم آورده بودم

در واقع الان که دیگه مشکل مون رفع شده و انرژی گرفتم فک میکنم که کم طاقت بودم و گرنه بخواید حساب کنید سخت بود دیگه:)

8 ماه بی خونه بودن و مزاحم دیگران بودن سخت بود:دی

مهم اینه که تموم شد و من تا یه ماه دیگه بر میگردم به زندگی، سابقم و بی نهایت از این بابت خوشحالم......

من خیلی خوبم:) خیلی خوبم خیلی ی ی ی ی ی ی ی ی


فریناز عزیز پیغامت روخوندم ممنونم :)

یعنی میشه زندگی دوباره مثل قبل بشه؟

امشب دارم مرم پیش مامانم اینا، به خاطر یه کار کوچیک و بزرگ:)

امشب با همسرم عازمیم به سمت شهر قبلی، امیدوارم که با خبرهای خوب برگردم.

خدایا کمک مون کن مرسی.