بوسه ای برای من

بوسه ای برای من

تلاش برای یک زندگی گرم؟؟!!!
بوسه ای برای من

بوسه ای برای من

تلاش برای یک زندگی گرم؟؟!!!

195

کاش میدونستم چند سال دیگه قراره باشم، بمونم و نفس بکشم

لااقل اینجوری میتونستم بفهمم که  واقعا ارزش شو داره؟

193

زندگی همچنان میگذره

 و من همچنان تو فکر مشکلم هستم

همچنان استرس دارم که  کارم درست شه

زندگی میگذره

تجربه منزل داریم اندکی بهتر شده

دیگه چیزی و فراموش نمی کنم

تقریبا رو برنامه افتادم و پیش میرم

دست پختم بهتر شده

دیگه کته هام خمیر نمیشن

دیگه غذام شور یا بی نمک نمیشه

حس عادت از بین رفته و دوباره حس دوست داشتن و عشق  اومده سراغم

( خوش به حال همسرمخنده)

روزا دارن میگذرن

و

من دارم تمرین میکنم عجول بودن و بزارم کنار

دارم تمرین میکنم تو دار تر باشم

دارم تمرین میکنم با کوچکترین مشکل و سختی مثل خروس جنگی نپرم

کلا دارم تمرین میکنم آدم باشم

188

حالا که چی؟؟؟

هیچ کاری از دستم بر نمیاد

فقط باید بشینم ببینم چی پیش میاد

گاهی نباید متوقع بود

 باید زیر بار حرف زور رفت

 باید خفه شد

باید پذیرفت

باید به خاطر داشتن یه سری چیزا رو از دست داد

به عبارتی باید منتظر موند تا دید که چی قراره اتفاق بیفته!

176

نمیگم که همسر کمکم نمی کنه ولی:

تو کدوم کتاب قانون دنیا نوشته همه مسئولیتا و کارای خونه با خانوم خونه ست؟؟؟؟

تو کجا ثبت شده که منی که گوشت نمیخورم و دوست ندارم باید گوشت ریز کنم و بپزم و همه وجودم بو گند گوشت بگیره؟

کی گفته منی که لب به سبزی نمیزنم باید گردنم داغون شه و سبزی خوردن پاک کنم و سر سفره بیارم؟

چرا منی که حوصله ندارم لباسای خودمو اتو کنم، ولی باید همیشه لباسای تورو اتو کشیده و مرتب تو جالباسی اویزون کنم؟

چرا تنها کاری که مردا میکنن، میرن سر کار و بر می گردن و اون وقت کلی هم منت بزارن که خسته ن؟

واسه چی هر وقت من حوصله ندارم و بی حالم باید سر حال باشم ولی وقتی تو حوصله نداری منم باید از حرفام و پیشنهادام بگذرم؟

چرا؟

پ.ن: حالم گرفته ست صبح رفتم اداره و آب پاکی و ریختن رو دستم که تقاضا نامه واسه انتقالیم ننویسم و خبری از انتقالی نیست و باید بمونم، یک سال، دو سال، سه سال معلوم نیست!

149

درسته که زبان مادری مهمه

درسته که باید پای بند به فرهنگ و زبان خودت باشی

درسته که باید ریشه و اصل خودتو حفظ کنی

ولی

ولی

مادر و پدرایی که فارس نیستید و به زبانی غیر از این زبان صحبت می کنید، سر تعصبات بیجا، خودخواهی و یا تنبلی فرزندانتون رو از زبون رسمی کشور محزوم نکیند

نتیجه ش میشه دخترای 17-18 ساله ایی که نمی تونن فارسی صحبت کنن و 80 درصد جمله ایی که میگن کر*دیه

نمی دونم به نظرم بعد از پدر و مادر ها، مسئولین و معلمای مدرسه شون هم مقصرن که تو مدرسه و سر کلاس هم با زبون مادری شون حرف زدن و سعی نکردن که با زبون رسمی کشور درس بدن.

این بچه ها اگه دانشگاه یه شهر دیگه قبول شن چی میشه؟

پ.ن: حالا جنبه مثبت قضیه: به لطف شاگردام که فارسی حرف نمیزنن دارم کر*دی یاد میگیرم:)