زندگی این نیست که من و تو بابت مسائل کاری مون حرص بخوریم
این نیست که روزامونو سر انتقالی و نتیجه نگرفتن و دویدن و نرسیدن بگذرونیم
شاهد بی عدالتی بودن هم نیست
قسط های سر ماه و حقوق عقب افتاده و گرونی هم نیست!!!!
زندگی یعنی همینکه من و تو با هم خوشبختیم
یعنی این که هدف مون مشخصه
همینه که با یه لیوان چایی آروم بشیم و از پشت شیشه برف و تماشا و کنیم و بعد بدون زنجیر چرخ واسه هیجان و دیوونه بازی بریم تو خیابون و سر بخوریم و برگردیم خونه:))
گور بابای کار و انتقالی و استرس و حقوق و گرونی
ادامه مطلب ...
برابری و درک متقابل، یعنی همین که من و تو صبح زود باهم از خونه بزنیم بیرون و غروب باهم برگردیم ولی!! ولی!!!
اونیکه باید به فکر ناهار فردا، ظرفهای نشسته، یخچال و فریزر خالی و خونه نا مرتب باشه منم نه تو!!
عزیـــــــــــــــــــزمی!!!!
غرنامه:
خسته شدم از این برنامه تکراری، هر روز صب پا شو برو عصر برگرد و ناهار بخور و یه نیمچه استراحت و بعدش با پوچی و خستگی برو سراغ کتابات...
خط به خط و می خونم و خط می کشم ولی دریغ از ذره ایی توجه و دقت، فکرم هزار جا هست به غیر از کاری که دارم انجام میدم!
خسته شدم دلم یه تفریح درست و حسابی می خواد هوای تازه میخواد:(
درسته هر روز بیرونم ولی خب ترمینال و محل کار و دوباره ترمینال و دو ساعت راه که دردی و دوا نمیکنه اینکه بیرون نیست!
بیشتر خسته م میکنه:(
روحم خسته ست خیلی خیلی....
چرا هیچکسی و ندارم که بخوام باهاش برم بیرون دو دقیقه قدم بزنم؟؟؟؟؟
مگه میشه برف بباره و همه جا سفید باشه و اون وقت تو بشینی و درس بخونی:)))
باید پاشی و یه فیلم قشنگ ببینی و چایی دارچین دم کنی :)
لذت ببری و تصمیم بگیری که فردا رو تعطیل کنی و به خودت مرخصی بدی :)
امروز سر کلاس داشتم تز میدادم که:
بچه ها خیلی مواظب باشید این رنگا اگه بریزن رو پارچه هاتون و لباساتون به هیچ وجه پاک نمیشن! اگه اشتباهی چاپ بزنین دیگه درست نمیشه!
مواظب پارچه های روشن تون باشید!
بعد از یک ساعت سخنرانی که کاش هیچ وقت دهنم و باز نمیکردم....
ادامه مطلب ...