وقتی که تصمیم به این بزرگی می گیری و ازدواج میکنی باید پای همه چیش واستی
باید خودخواهی هاتو بزاری کنار!
باید از رفتار بچه گانه ت دست بکشی!
باید به خاطر طرف مقابلت گاهی سختی ها رو تحمل کنی!
باید به خاطر اون هم که شده گاهی اوقات کوتاه بیای و چند ساعتی و تحمل کنی حتی اگه باب میلت نباشه!
باید به عقاید و اعتقادات همدیگه و طرز فکرتون احترام بزاری!
باید منم منم و کنار بزاری!
باید خیلی از کارایی که دوست نداری و انجام بدی!
باید جنبه انتقاد و داشته باشی!
باید بزرگ بشی!
باید شهامت گفتن کلمه ببخشید و متاسفم رو داشته باشی حتی اگه مقصر نباشی!
باید گاهی هم حق و به طرف مقابلت بدی!
در کل و مهم تر از همه اینا باد گذشت داشته باشی تو همه مراحل زندگی!
باور کن همه اینا دو طرفه ست قرار نیست که یه طرفه باشه و همیشه از جانب یکی مون باشه!
نمیگم که همسر کمکم نمی کنه ولی:
تو کدوم کتاب قانون دنیا نوشته همه مسئولیتا و کارای خونه با خانوم خونه ست؟؟؟؟
تو کجا ثبت شده که منی که گوشت نمیخورم و دوست ندارم باید گوشت ریز کنم و بپزم و همه وجودم بو گند گوشت بگیره؟
کی گفته منی که لب به سبزی نمیزنم باید گردنم داغون شه و سبزی خوردن پاک کنم و سر سفره بیارم؟
چرا منی که حوصله ندارم لباسای خودمو اتو کنم، ولی باید همیشه لباسای تورو اتو کشیده و مرتب تو جالباسی اویزون کنم؟
چرا تنها کاری که مردا میکنن، میرن سر کار و بر می گردن و اون وقت کلی هم منت بزارن که خسته ن؟
واسه چی هر وقت من حوصله ندارم و بی حالم باید سر حال باشم ولی وقتی تو حوصله نداری منم باید از حرفام و پیشنهادام بگذرم؟
چرا؟
پ.ن: حالم گرفته ست صبح رفتم اداره و آب پاکی و ریختن رو دستم که تقاضا نامه واسه انتقالیم ننویسم و خبری از انتقالی نیست و باید بمونم، یک سال، دو سال، سه سال معلوم نیست!
هر چی من سعی می کنم از لحظه هام لذت ببرم و خوش بگذرونم و انقد نشینم کنج خونه و برم بیرون هوا بخورم و راهی برم
همسر دوست داره بشینه تو خونه و بیرون نره
هیچ وقت سر این موضوع با هم تفاهم نداریم و همیشه هم اون پیروز میشه و منم کله م باد میکنه از بیکاری و بی حوصله گی
روز تعطیل، دلگیر، هوای گرم و مرطوب و منم تو خونه و بی حوصله!