بوسه ای برای من

تلاش برای یک زندگی گرم؟؟!!!

بوسه ای برای من

تلاش برای یک زندگی گرم؟؟!!!

137

امروز صبح رفته بودم دنبال کارای دانشگام

از 8 صبح با دوستم  جلو در اتاق مسئول آموزش واستادیم تا بیاد

8:45دیدم خبری نیست رفتیم به همکارش میگیم ایشون کی تشریف میارن

_: نمی دونم هنوزکه نیومده

ساعت شد 10 خبری نشد و تلفن هم اختراع نشده که بپرسه  کی میاد

ساعت 11 خانومه همکار: امروز نمیان مسموم شدن

جالب اینجاست که ایشون طلبکار هم شدن که چرا از روز قبل هماهنگ نکردین که ببینین ایشون هستن بعد بیاین ،چهارشنبه که ایشون تشریف داشتن باید زنگ میزدید ببینید شنبه هستن یا نه

یکی نیست بگه که مگه از چهارشنبه خبر داشته که صبح شنبه قراره مسموم بشه

 

125

دیروز همه چی خوب برگزار شد و من راضی بودم انتظار ایراد بیشتری و داشتم

البته ایراد گرفتن ولی از تئوریکارم

از بخش عملی ایرادی نگرفتن و بنده الان خرسند و شادم

امروز باید برم و به مدت یه هفته ایی نیستم

بای بای دوستای خوبم

124

این روزا خیلی سرم شلوغه از صب که بیدار میشم مشغولم تا آخر شب که می خوابم

باورم نمیشه دو روز دیگه راحت راحت میشم

یعنی پست 125 میام و از راحتیم می نویسم؟؟؟؟

واسم دعا کنینننننننننننننن یکشنبه باید برم و کارایی که واسه پروژه نهاییم انجام دادم و تحویل بدم

الان دیگه مراحل آخری لباسام و طراحی هامه

122

حساس خفگی

احساس پوچی

احساس کسی که کاری از دستش بر نمیاد و فقط نظاره گره

مشکلاتی که هیچ راهی واسه شون پیدا نمیشه

زندگی که روز به روز سخت تر میشه

آینده نا معلومی که هر چی بهش فک میکنی تاره

و  آخرش آدمی که دوست نداره نا شکری کنه

اینا حسایی هستن که از صب که بیدار میشه ولش نمیکنن

 

121

ببین اندام تنهاییم را که در لحظه های خاکستری در انتظار طلوع خورشید است....