یه سری چیزا رو نمیشه تغییر داد
یه سری چیزا رو نمیشه مثل قبل کرد
این همه مدت تلاش بیهوده کردم
باید این بره تو کله م که فقط خودم و خودم هستم بدون نیاز به کسی!
پ.ن: عزیز دلم تولدت مبارک ممنون که همیشه باهام بودی و هستی، ممنون که با وجود این همه اخلاق و حسای ضد ونقیضم بازم صبوری:*
خداااااااا از دستت عصبانی ام!
یه بار دیگه دارم میرم یه تیر دیگه بندازم!
این بار دیگه عصبانیم نکن همین جوری نشستی که چی بشه؟؟؟
که من حرص بخورم؟؟؟؟؟؟
با یه عالمه امید دوباره میرم واسه حل مشکلات فراوان و شایدم کوچک امیدوارم که خوشحال برگردم.
بعدا نوشت: خدایا تو که بدترش کردی !!!!!!
گاهی دلمون واسه دنیای خودمون تنگ میشه، اینروزا به هر کسی که می رسم این حس و حال و داره!
کاش میدونستم چند سال دیگه قراره باشم، بمونم و نفس بکشم
لااقل اینجوری میتونستم بفهمم که واقعا ارزش شو داره؟
حالا که چی؟؟؟
هیچ کاری از دستم بر نمیاد
فقط باید بشینم ببینم چی پیش میاد
گاهی نباید متوقع بود
باید زیر بار حرف زور رفت
باید خفه شد
باید پذیرفت
باید به خاطر داشتن یه سری چیزا رو از دست داد
به عبارتی باید منتظر موند تا دید که چی قراره اتفاق بیفته!