بوسه ای برای من

بوسه ای برای من

تلاش برای یک زندگی گرم؟؟!!!
بوسه ای برای من

بوسه ای برای من

تلاش برای یک زندگی گرم؟؟!!!

از دلنوشته های دفتر زرشکی پارچه ای

دارم روبروی نامجو رو گوش میدم، چه روزهایی رو که با ترانه روبرو زندگی کردم، تو خونه کرم قهوه ایم،روبروی دانشکده ادبیات...

عصرای بهاری  که میرفتم تو آشپزخونه کیک و پیراشکی میپختم و بعدش پیاده میرفتم خونه مامان میرفتم دیدت آنی کوچولوم...

نزدیک غروب که نور خورشید کم سو و اریب میفتاد تو آشپزخونه قهوه ای و کوچیکم، پرده های حریر سفیدم و گلدون بنفشه آفریقایی و گلدونچه های کاکتوسم.

کتابخونه گوشه هال

کتابای عباس معروفی و تاریخ لباس

تصمیم های جور واجور من

روزهای بلند شهرم

روتختی فیروزه ای و ولو شدن رو تخت بعد از ناهار وکتاب خوندن

لذت بردن

دنیای دوست داشتنی من، دلم واسه ش تنگ شده دلم واسه دنیای خودم تنگ شده، من دلم برای بهار خونه م تنگ شده، دلم برای بهار خودم تنگ شده

من که همه چیزمو اونجا جا گذاشتم و الان جاذبه شون اونقد زیاده که من و ذهن مو هر ثانیه میکشه سمت خودش

من دلتنگم

دلتنگ شهرم

دلتنگ مادرم

دلتنگ پدرم

عزیزانم

خونه م

و

دنیایم

شنبه 10 اسفند 92 - 23:47

نظرات 2 + ارسال نظر
سما سه‌شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 22:25

من همیشه وقتی دلم هوای روزهای قدیمی می کنه به خودم میگم خوب 4 روز دیگه امروزم برام خاطره میشه. پس بهتره ازش لذت ببرم. چون اون روزا هم همیشه در حال ناشکری بودم و نمی دونستم یه روزی برام خاطره میشن ولی شدن.
ایشالا خونه ی خودت که بری این دلتنگی ها کمتر میشه. به خونه ی جدید و یه حال و هوای تازه فکر کننننننن....
وای من اگر جای تو بودم دست از پا نمی شناختممم.
الته اگر هنوز خونه نگرفتی پیشنهاد من اینه که هرجا رفتی خونه دیدی 4جهت رو از طرف بپرس و خونه هایی که پنجره هاشون رو به غربه رو دورشون خط بکش چون آفتاب بعد از ظهر آدمو خل می کنه. اولویت اول جنوبه دوم شرق.
اینو به عنوان یه جوجه معمار از من داشته باش. :)
فقط تو رو خودا اینقد به قهوه ای گیر ندههههه این نوستالوژی رو بذار کنار و از یه رنگ جدید استفاده کن.
اصلا من موندم چرا ما ایرانیا دست از سر این رنگ کرم و قهوه ای بر نمی داریم!!
وای چقد حرف زدمممم

ایشالااااا
مرسی بابت نظر کارششناسانه ای که دادی:********
این سری میخوام کل درودیوارم کرم قهوه ای کنم خخخخخخخخخ

شیرین چهارشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 00:19

قربونت برم مهربون دنیای ادمها رو خودشون می سازند الان که دور شدی خاطرات زیبا یادته اما فراموش نکن که سختی هایی هم بود رومز مرگی همه جا هست
الان هم روزای زیبایی میتونی داشته باشی لحظات زیبایی میتونی خلق کنی
روزی دوباره برا خودت هستی و دنیای خودت رو خاهی داشت
گلهای بنفشه افریقایی و غیر افریقایی خونه تو پر میکنه و باز هم کتابهای نویسند هایی که دوست داری و آنی ای که بزرگتر خاهد شد .. باز هم کیک و پیراشکی میپزی اما این روزها بر نمیگردن و ما عمرمونو باختیم چزی که لابلا همین روزا از دست دادیم
دلتنگتم همیشه و دوستت دارم زندگی رو زندگی کن
لحظات زیبا خلق کن و لذت ببر از زندگی از ادمایی که دوستشون داری و تو زندگیت داریشون هر چند دور
از سلامتی و شادیهایی هر چند کوچک لذت ببر .

عزیز دلم خیلی واسه م عزیزی :*******
حق با توئه همیشه حرفات به دلم میشینه و سرحالم میکنه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد