رندگی و احساساتم در نوسانه!!
یک لحظه خوشحال یک لحظه ناراحت!
یک لحظه قوی و چند ثانیه بعد ضعیف:(
یک ثانیه امیدوار و یک ثانیه نا امید!
یک لحظه با اعتماد به نفس یه لحظه داغوننننننننن!!
چیزی که خوشحالم میکنه اینه که عمر جنبه های مصبت داره بیشتر میشه تو وجودم!! مگر اینکه بخوام ثانیه ای به محیط کار جدید و مدیر جدید فکر کنمم اونوقته که وجودم پر از استرس و ناراحتی و تهوع و نخواستن و پشیمونی میشه!!!
خدایاااااااااااااا اندکی اعتماد به نفس وقدرت بفرست این پایین گوشه دنیا برای من!
زنبق می دانی تا زمانیکه درست در وسط ماجرا قرار نگیری آرام نخواهی گرفت.از این جا به بعد تصور کن خوابی/فکر نکن چه بر تو خواهد گذشت /بگذار اتفاقات خودشان راهشان را پیدا کنند و بعد از آن وارد جدیدترین زندگی بشو که انتظارت را میکشد.
مرسی میم عزیززززز میدونی کامنتت یه جورایی بهم انرژی و قدرت داد
خوب چی شد؟ کجا رفتی؟ چرا این همه مدت خبری ازت نبود؟
این مدت همه ش در رفت و آمدم خیلی سرم شلوغه:(((