بوسه ای برای من

بوسه ای برای من

تلاش برای یک زندگی گرم؟؟!!!
بوسه ای برای من

بوسه ای برای من

تلاش برای یک زندگی گرم؟؟!!!

193

زندگی همچنان میگذره

 و من همچنان تو فکر مشکلم هستم

همچنان استرس دارم که  کارم درست شه

زندگی میگذره

تجربه منزل داریم اندکی بهتر شده

دیگه چیزی و فراموش نمی کنم

تقریبا رو برنامه افتادم و پیش میرم

دست پختم بهتر شده

دیگه کته هام خمیر نمیشن

دیگه غذام شور یا بی نمک نمیشه

حس عادت از بین رفته و دوباره حس دوست داشتن و عشق  اومده سراغم

( خوش به حال همسرمخنده)

روزا دارن میگذرن

و

من دارم تمرین میکنم عجول بودن و بزارم کنار

دارم تمرین میکنم تو دار تر باشم

دارم تمرین میکنم با کوچکترین مشکل و سختی مثل خروس جنگی نپرم

کلا دارم تمرین میکنم آدم باشم

188

حالا که چی؟؟؟

هیچ کاری از دستم بر نمیاد

فقط باید بشینم ببینم چی پیش میاد

گاهی نباید متوقع بود

 باید زیر بار حرف زور رفت

 باید خفه شد

باید پذیرفت

باید به خاطر داشتن یه سری چیزا رو از دست داد

به عبارتی باید منتظر موند تا دید که چی قراره اتفاق بیفته!

187

بعضی از عطرا بوی غربت دارن

بعضی از ادما

بعضی از ساعات

بعضی از حرفا

بعضی از نوشته ها

بعضی از مکان ها

و

بعضی از پیش آمدا

ولی نمی دونم چرا همه شون با هم میان سراغ ادم!

هم اکنون نیازمند دعای سبز شما هستیم

چرا همه چی بهم ریخته این روزا؟

186

هر سری که پدرو مادرم و میبینم بیشتر دلتنگ میشم..

دلتنگ روزایی که زیر یه سقف بودیم...

 

ادامه مطلب ...

184

آزادی در مملکت ما یعنی اینکه:

حریم شخصی واسه خودت نداشته باشی!

یعنی اینکه برادران نیروی انتظامی تصمیم بگیرن که چی واسه ت خوبه چی بده!

یعنی اینکه از  ساده ترین حقوق انسانی محروم باشی!

یعنی اینکه خواهران بسیجی تصمیم بگیرن چی بپوشی!

یعنی اینکه به خاطر یه مانتوی کوتاه بگیرنت و عین مجرما شماره بدن دستتو از تمام زوایا ازت عکس بگیرن!

یعنی اینکه اگه گوشه خیابون رو به موت افتادی نباید چیزی بخوری که ماه مبارک رمضونه!

یعنی وقتی خونه نباشی و برگردی خونه ببینی ماه×واره تونو بردن به همین سادگی!

پ.ن: خداییش این مورد اخری بیشتر از بقیه واسه م زور داشت! دو روزه انقدر حوصله مون سر میره.